چالش شبکه اجتماعی
از جوانهایی که بخاطر احساس خام و ناپخته قربانی این ها شده اند.
از دخترانی که هزینه شده اند برای این شبکه ها... از روابط به ظاهر درست اما کوبنده و نابودگر
از فرهنگ و افکاری که به نادرست بین مردم ما تزریق شده.
از پدر و مادرهایی که به قول خودشان سوخته اند و با واگذاری آزادی های تعریف نشده به فرزندانشان، بزرگترین خیانت را به خود و فرزندانشان کرده اند.
میخواهم از ، برباد رفتن انسانیت سخن بگویم.
با یک مثال جالب شروع میکنیم.
از همان اوان کودکی به همه ما آموزش میدهند که"دروغگو دشمن خداست" ... کمی که گذشت همین دروغ پلید و خبیث را خوش آب و رنگ میکنیم و به اسم "زرنگی" به همان کودک تزریق میکنیم.
و اکنون مشکل شبکه های اجتماعی... وایبر و فیس بوک و ...
من خودم کسی هستم که از این شبکه ها دفاع میکنم و منکر منافع اقتصادی-اجتماعی اینها نیستم،ولی بیاییم و بررسی کنیم،چقدر "ما" از این منافع اقتصادی-اجتماعی بهره مندیم؟!!
همین فیسبوک و توییتر "مبارک" بودند که بهار عربی راه انداختند. همین ها برای آزادی زندانیان و جمع آوری کمک به سرطانی ها و طرح هایی مثل " یک کتاب" یا "کاپشن" برنامه ریختند و انصافا چه بینظیر عمل کردند.
اما همه اینها مضراتی هم داشتند.
به ما یاد دادند روی احساس دیگران،روی درد دیگران،روی شادی دیگران یک "شصت" یا همان "لایک" بگذاریم.
احساس و با هم بودن را از هم گرفتیم.
جالبه در یکی از سخنرانی های TED نتیجه یک آزمایش اقرار میکرد که "کسانی که در شبکه های اجتماعی هستند و حرفی میزنند با درصد بالایی ،حقیقت را میگویند" . این یعنی آدمهای شبکه های اجتماعی راستگوترند.
اما این حقیقتها چیست؟!!
- احساساتی است که این روزها بیشتر و بیشتر به یغما میروند. عشق که الان نزد همه اینها یک کلمه بی معنی و دروغ شده.
- پستهایی است که یک دختر جوون از دروغهایی که شنیده به اشتراک میگذاره.
- پستهایی است که یک پسر از عفت و حقیقت دختران اطرافش به اشتراک میگذاره.
اینها همان بلاهایی هستند که آرام آرام گرفتارشون میشویم.
بچه هایی که پدر و مادرشون در عین حال که به تربیت و "هوش سرشار"! اونها افتخار میکنند، دچار تضادهای "جنسی-اجتماعی" شده اند و بجای وقت گذاشتن روی مهارت های علمی-تحصیلی که باید پرورش بدهند روی فشارهای روانی و احساسی گذران زمان میکنند... و پدر و مادرهایی در هیاهوی شبکه های اجتماعی.
پدر و مادرهایی که دارند با پستها و مطالب ادبی-اجتماعی میزان درک و شعورشون رو در گروهها به رقابت میگذارند و فرزند عزیزی!! که روزبروز صعیفتر میشه. (و این ضعف در دوران غرور جوانی باعث دردسرهای زیاد برای همین پدر و مادر خواهد شد)
از عکس هایی که بجای نشان دادن خاطرات و احساسات اجتماعی بیشتر به بزرگ کردن دارایی هایی مثل یک سیب گاز زده یا اندام های بدن پرداختند... اینها همان چالش های شبکه های اجتماعی هستند
اما الان سوال من از شماست...
بهترین راه برای جبران و مقابله با این مشکل چیست؟
منع و جلوگیری کامل استفاده از این شبکه ها و وسایل ارتباط جمعی؟
آموزش به دانش آموزان؟
آموزش به اولیا؟
هرچی به ذهنتون میرسه لطفا کمک کنید.
- راه اندازی یک شبکه اجتماعی (با موضوعات مشاوره درسی و فعالیتهای فرهنگی) با مدیریت دبیران مورد اعتماد دانش آموزان
- آشنا کردن و برقراری لینک بین دانش آموزان و سال بالایی های خودشون که توی کنکور موفق بودند
- مطرح کردن ارزش زمانی دوران قبل از کنکور در شکل گیری آینده شون
- استفاده مشترک و صمیمه والدین از وسایل ارتباطات مجازی دانش آموزان مثل کامپیوتر، تبلت و موبایل برای استفاده های مختلف (از بازی های فکری گرفته تا فیلم و بحث های علمی و اخبار).
آقای شیر افکن: سلام به دوستان من هم نظر اقای حقی رادارم خیلی خوب می شود از این شبکه ها بر پیش بر سطح کیفی دانش اموزان استفاده کرد و یک نکته که ما در ایران در ان خیلی ضعیف هستیم کار کردن گروهی است. با این روش به بچه ها یاد می دهیم که گروهی کار کنند.باید به دانش اموزان یاد داد از اسمشان پیداست )دانش اموز( وباید انهارا به راههای درست برد نه این که با حرف انها را راهنمای کنیم مثل این ضرب المثل که با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود باید خورد.
آقای زرتابی: یکی از بزرگترین مشکلات عدم اشنایی والدین با این مقوله است.والدین تحصیل کرده ما برای مدیریت این مساله به مشکل میخورن وای به حال بقیه.بچه ها به واسطه دوستان تحت تاثیر قرار میگیرن و شاید به بهانه درسی والدین رو مجبور به خرید این وسایل میکنن.شاید یک راهش داشتن این وسایل بدون سیمکارته. از طرفی محدود کردن بیش از حد مثل خیلی از مسایلی که تو جامعه هست باعث حریص تر شدن فرد میشه.شاید اگه معلمان پرورشی که زمان ما بهمون سرود و قران و ... یاد میدادن الان باید روی این موارد زوم کنند.رده سنی که الان از تبلت استفاده میکنن نزدیک 5 سال و کسایی که سیم کارت دارن نزدیک ده ساله.(مشاهده خودم). کشورهای پیشرفته تا 18 سالگی فرزندان کاملا مطیع قوانین خانواده و جامعه هستند و بعد از اون یک فرد مستقل.متاسفانه اینجا مرزبندی وجود نداره.18 یا 15 رو فقط برای رای دادن میشناسن.
آقای ساعدی: مشکل این است که بچه ها به اطلاعاتی که نباید دسترسی داشته باشند به راحتی دسترسی دارند و هیچ فیلتری هم نمی توان قرار داد. پس باید برای افزایش آگاهی فرزندان و والدین گام های مجزا برداشت. خیلی شفاف یک سری قوانین ساده در خانواده باید برای بچه ها مقرر شود و اصرار بر انجام آن باشد. متاسفانه خانوادهها ساده ترین راه را که کوتاه آمدن در برابر خواسته فرزند بدون در نظر گرفتن سن او میباشد را انتخاب می کند و خود را راحت می کند.
آقای میرمحمدی: من نظرم اینه تا بتونی بد و خوب این قضیه رو به بچه بفهمونی باید کاملا تحت کنترل باشه و کاملا محسوس.فرهنگ درست این موضوع هنوز در کشور ما جا نیوفتاده و هر چند شما با بچه خودت کلنجار بری کسی دیگری با فرهنگ غلط هست که اونو گمراه کنه. پس در سنینی که قوه تشخیص درست و نادرست را ندارند باید کنترل بشند و حتی اگر آسیب جدی نبینند از داشتنشون منعشون کنی. دنیای مجازی یک دنیای وسیع و جدیده که اگه بچه را خام توی اون بندازی و رهاش کنی ممکنه به بی راهه بره.متاسفانه در خانواده ها اینقدر شناخت کم است مخصوصا در شهرستان که به سادگی نوجوانان درگیر معضلات این تکنولوژی شده اند و سن این آسیب ها روز به روز پایین تر می آید.من در کل به شدت با استفاده کودک از بعضی ابزارهای فضای مجازی مثل وایبر لاین واتزآپ و حتی فیس بوک و حتی داشتن سیم کارت مخالفم و تا زمانی که درک درستی از اونها پیدا نکرده اند یا کاملا باید منع شوند یا اگر آسیب میخورند کاملا تحت کنترل باشند. من تبلت را 8 سال قبل برای دخترم که 13 سالشه خریدم و برای پسر 10 ساله ام 5 سال قبل و تلفن همراه را برای دخترم پارسال ( البته تحت فشار تلفن را خریدم ) ولی حق استفاده از سیم کارت را از هر دو گرفته ام . مدت کوتاهی اجازه دادم و چون مزاحمت تلفنی آغاز شد حرف من به بچه اثبات شد که اشتباه است و گرفتم.در مورد فضای مجازی هم ابتدا اجازه دادم ولی در اولین برخورد اشتباه با اثبات حرف خودم که مناسب سنشان نیست کلیه این اپلیکیشن ها ممنوع شدند.وسایل فقط برای بازی آن هم تعداد ساعات خاصی از روز در اختیار آنها قرار میگیرد که خودمان در منزلیم.ولی از کامپیوتر و لب تاب برای استفاده های درسی آزادند چون حتما نیاز هست و هدایت به سمت تحقیق میکنم فرزندان را،در هر موردی که برخورد میکنند تحقیق کنند.در ضمن استفاده خودم و همسرم از این اپلیکیشنها و سیم کارت طوری است که الگوی آنها باشد.چون وسایل را دارند فشار روحی نیست ولی دوست دارند استفاده کنند و گهگاهی درخواست میکنند که سعی میکنم قانع کنم مناسب نیست.
آقای مهدی میرمحمدی:به نظر من معضل اصلی الان . جوانان و نوجوانان در استفاده از شبکه های مجازی هستند نه کودکان . کودکان را میتوان پیش گیری کرد . ولی باید به دنبال راه درمان باشیم . من فکر میکنیم گزینه ی بهینه سازی به جای فیلترینگ و تحریم و محدودیت گزینه ی بهتری باشه . یعنی همه دست به دست هم داده و روش استفاده صحیح و سالم از فضاهای مجازی را رواج دهیم . کار یک روز و دو روز نیست ولی شدنیه . بچه های امروز رو با محدودیت نمیشه کنترل کرد . به خدا کارهایی بلدن که به عقل جن هم نمیرسه . من از خودم مثال میزنم . پسر 4/5 ساله ی من کارهایی با تبلت و لب تاب میکنه که واقعا متعجبم میکنه . من عاجزانه تقاضا دارم در مورد ارتباط جوانان و نوجوانان با فضاهای مجازی اندیشه کنیم و راهکار پیدا کنیم . من برای این روند فعلی آینده ی بدی ( خیلی بدی ) رو می بینم . این نسلی که اکنون نوجوانان کشور رو تشکیل میدهند واقعا نیاز شدید به رسیدگی دارند .
آقای صاحبی: زوانشناس های غربی معتقدتد باید مسایل جنسی رو به بچه ها توضیح داد البته در سطح خودشون
ولی بزای ما این قضیه تابو شده
ما بچه های دبستان شهید عصاری از سال 69 تا 73 یه معلم خیلی خوب داشتیم به اسم آقای صانعی دقیقن یادم هست که یه روز پای تخته شکل اسپرم و تخمک رو کشید و یه توضیحات کلی از نحوه ادامه نسل بشر داد. نتیجه اش این بود که بچه ها تا دبیرسنان هم کمتر دچار انحراف شدند و سمت عکس و فیلم مورد دار نرفتند.
آقای فرخی: تکنولوژی تا حدودی قابل کنترل هست نه صد درصد به نظر بنده نقش والدین آگاه کردن بچه ها و در جوامعی که والدین آشنایی با تکنولوژی ندارن سیستم آموزشی این وظیفه رو داره. خودآگاهی از مبانی اولیه علم روانشناسیه که متاسفانه تو کشور ما توجهی بهش نمیشه.