یک تیر و چندنشان؟!
تیر:
وقتی چند جوان دلسوز شهرستان، نه برای منافع شخصی، که عادت روزمره برخی شده، بلکه برای سرخ شدن صورت بیحال شهر و با کمک استاندار محترم قدمی بزرگ برداشتند.
نشان اول:
ورود مدیریت بحران استان به مساله محیط زیست شهرستان و تشکیل جلسه و تصویب مواردی که از پنج سال پیش، توسط مسئولین بومی شهرستان باید پیگیری میشد.
نشان دوم:
تزریق اعتماد، انگیزه و امید به روح خسته و بیانگیزه جوانان شهر که به قطع میتوان گفت، پس از دوره فرماندار اسبق(جناب پوراحمد) میل و امیدی برای فعالیتهای اجتماعی نداشتند(بخوانید میلی برایشان باقی نگذاشتند).
نشان سوم:
تلنگری محکم! برای تمام مسئولین شهرستان که قدر فرصت و قدرتشان را بیشتر بدانند و پیش از دچار شدن به سرنوشت گذشتگان و ترک صندلی، قدمی برای ثبت تصویری مثبت و ماندگار در ذهن مردمان سرزمین مادری بردارند.(بحق تصویر دکتر رضایی در کنار جوانان شهر، جزو ماندگارترین تصاویر خواهد شد و چه خرم که چنین نغمه ماندگاری در ذهن ما ثبت شد.)
نشان چهارم:
ساخت راهی جدید و البته سریع برای پیگیری مطالبات معوقه مردمی. دومین تلنگر برای نیروهای اجرایی شهر برای افزایش قاطعیت و کارآمدی آنها.
نشان آخر:
اگر خوب مصوبات جلسه را خوانده باشید غالبا اسم جمعیت همیاران محیط زیست تکرار شده. نمایندگان این جمعیت بلااستثناء از جوانان شهر هستند. قطعا جناب دکتر رضایی و جناب شیشه فروش با توجه به سبقه مدیریتی و ارتباطات بسیاری که تا امروز با نیروهای انسانی داشتند و دارند، تفاوت نیروی کاردان و غیرکاردان را خیلی خوب تشخیص میدهند. پتانسیل و انرژی جوانان خوانسار، که نزدیک به یکدهه با تنگنظری (برخی) مسؤلین بومی دفن شده بود، توسط مسؤلین ارشد استانی کشف و بالفعل شد. این نشان علاوه بر ستاره ای که روی سینه جوانان شهرستان به درخشش درآورد، تلنگر مجددی است به تمام مسولین، جهت جذب، پرورش و تشویق جوانان و نیروی انسانی شهرستان. فراموش نکنیم که لالههای اصلی این شهر جوانان هستند.
اما در آخر! باید قدردان جناب آقای دکتر رضایی، مهندس شیشهفروش و این جوانان دلسوز بود. دستمریزاد میگوییم و به افتخارشان کلاه از سر برمیداریم.
سربلند و برقرار باشید
امیر صانعی خوانساری