اگر من فرماندار بودم ...
قبل التحریر*:
چند روزی هست که تصمیم برآن دارم تا شروع به نوشتن تجربیات اندک این
چندماه سرباز معلمی کنم و البته موازی با آن مشکلات درون سیستمی آموزش و پرورش.
امشب یکباره تصمیم گرفتم که قبل از آن کمی درباره 4سال آینده شهر بنویسم. (دلیل
تیتر انشاگونه نیز متاثر از همان فضای سربازمعلمی است.)
یادش بخیر 4سال پیش قبل از تغییر فرماندار، بنده خداگونه ای به من رسید و گفت: "آقا چندسال اونا خراب کردند، حالا چندسال هم بدند ما خراب کنیم." (در وصف یکی از ادارات میگفت)
خیلی مسخره و البته ناشیانه است که با برنامه تخریب یا بدون برنامه (از نظر من هردو معادل همدیگر هستند) وارد یک سیستم شویم و آن هم در رأس یک سیستم.
ضمن التحریر:
اگر من فرماندار 4سال آینده خوانسار شوم...
اولین کاری که میکنم تعلیق احکام ریاست کلیه منصوبین مستقیم و تحت امر فرماندار
خواهد بود(البته با همکاری ادارات کل استان)(قانونا در این مواقع احکام ریاست به سرپرستی تبدیل خواهند
شد). بعد از آن تمام روسای فعلی و گزینه های مدنظرم را برای مدیریت سیستم های فوق
به دوره اجباری آموزش مدیریت نوین و سیستم های تصمیم گیری
معرفی خواهم کرد(به مدت دوهفته و فشرده) .
در مرحله بعد به تمام افرادی که در دوره فوق شرکت کردند 1ماه زمان خواهم داد تا
برنامه 4ساله مدیریت سیستم هایی که مدنظر دارم را با چشم انداز کوتاه مدت و بلند
مدت 10 و 20 ساله به فرمانداری تحویل دهند.
در مرحله سوم به مدت 1 ماه با بهره گیری از نیروهای متخصص و مشاورین بومی و
غیربومی به بررسی برنامه ها و رزومه خود اشخاص خواهم پرداخت.
و سرانجام در مرحله آخر و در ماه سوم یا چهارم احکام تبدیل سرپرستی یا انتصابات
جدید را صادر خواهم کرد.
نکته 1: در مبحث مدیریت منابع انسانی اصطلاحی (با ترجمه بسیار بد)داریم تحت عنوان
بیشینه توان نیروی انسانی؛ فرض کنید فردی با کمترین درجه در یک سیستم استخدام میشود.
اگر آن فرد شایسته و توانمند باشد، به مرور زمان با کار و فعالیت، خود را در سیستم
ارتقا خواهد داد. حال فرض کنید با ارتقا درجات پیوسته این فرد الان نفر دوم سازمان
شده است و اگر یک درجه دیگر ارتفا یابد نفر اول سازمان خواهد شد. با این ویژگی که
اوج توان یا همان بیشینه توان او نفر دوم بودن در سازمان است. اما... اگر او ارتقا
یابد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
با ارتقا این شخص، یکی از دغدغه های اصلی وی پیدا شدن فردی توانمندتر از او برای
تصدی آن پست قبل از بازنشستگی خواهد بود. به بیان دیگر یکی از دغدغه های او حفظ
صندلی است. همین مسئله به ظاهر کوچک باعث خواهد شد، ایشان به هیچکس در سیستم اجازه
پیشرفت و ظهور توانایی را ندهند و اتفاقا افراد ضعیف زودتر ترقی خواهند کرد تا
حاشیه امنی برای صندلی نفر اول ایجاد شود.
(شاید، تَکرار میکنم، شاید یکی از دلایلی که چندین سال است که در شهر ما همه فریاد
میزنند که نیروسازی نشده است، همین باشد.)
نکته2: نکته منفی فرآیندی که در متن به آن اشاره کردم ، اینست که حدوداً 3ماه
ادارات اجرایی شهرستان (به قول خودمان) بی صاحب خواهند شد (هرچند به نظرمن افراد
برای اثبات تواناییشان بیشتر و بهتر کار میکنند)، اما از طرفی اگر دودوتا چهارتا
کنیم، 3ماه بی صاحبی را به 4سال بی صاحبی ترجیح میدهم. (نظر شما چیست؟)
بعد التحریر(سخن آخر): امروز وقتی سخنرانی آقای روحانی را در جمع وزرا و معاونین
دولت گوش میدادم، وقتی حرف به آن قسمتی رسید که گفتند:" بعضی با آستین
بالازده و پاشنه ورکشیده آمده بودند و بعضی لخ لخ کنان آمده بودند، برخی مسئولین
همراه دولت نبودند، این را میدانستم ولی هیچ نگفتم". بعد از این حرفها شاید
بیش از اینکه من از این سخن تعبیر به مظلومیت ایشان کنم (چون بعضی از افراد چنین
تعبیر کردند)، بیشتر از تصمیم اشتباه ایشان که معامله با برخی افراد بود و منجر به
انتصاب آقای رحمانی فضلی (وزیر کشور) شده بود ناراحت شدم.**
*باتشکر از علیرضا صاحبی عزیز
که ما را با فناوری قبل،ضمن و بعدالتحریر آشنا کردند.
** وزارت کشور یعنی رگهای ارتباطی دولت با مردم (سیستم گردش خون دوطرفه دولت – مردم)
برنامه بعدی: تصمیم دارم سخنرانی مراسم معارفه چند نفر از مسئولین شهر را با
اقدامات چهارساله آنها مقایسه کنم. اگر کسی زودتر از من این کار را انجام دهد
بسیار خوشحال و فَرِح خواهم شد. (کمبود وقت شدید دارم)
پ ن1: این متن توهین یا قدرناشناسی از زحمت هیچکس نیست. قطعا من هم نظر آقای
روحانی را دارم، همه زحمت کشیدند ولی بعضی ها کفش سایز پا برای طی کردن این مسیر
به پا نکردند.
متن بالا اضغاث احلام وارده بر حقیر بوده و قطعا تا پیاده سازی این سیستم باید
همگان دست به دعا برآریم و ظهور حجتش را طلب بنماییم. (آمین یا ربالعالمین)
امیر صانعی خوانساری
بامداد 17 خرداد نود و شش (ساعاتی قبل از حمله تروریستی به تهران)