خوانسار(مدیریت شهری)
اینبار قصد تحلیل اوضاع شهر را از منظر مدیریتی و استراتژیک دارم.
یکی از سازمانهای اصلی مسئول در خوزه مدیریت شهری،شهرداری است. زیاد از لحاظ تاریخی دور نمیرم. به شهردار قبلی جناب آقای کاویانی برمیگردم. زمان ایشان هم درست مثل زمان آقای شفعتی اوایل مردم بسیار گرم و با شکوه استقبال کردند و در آخر طوری بود که دانش آموز ابتدایی هم فغان بر افلاک برآورده بود.
اما آقای شفعتی!! هنوز به مرحله سردادن فغان و رسیدن به افلاک نرسیدیم ولی بسیار محتمل و نزدیک میدانم
اما سوال اینجاست:چرا ما خوانساری ها به قول خیلیا خوش استقبال و بد بدرقه هستیم؟!!
باز برمیگردم به ابتدای شهردار شدن جناب شفعتی. همه خوشحال بودیم.چرا؟ بخاطر اینکه بعد از مدتها جمود شهری و تحولات ساختاری، شهرداری اقدام به تخریب های اساسی و بازسازی شهری پرداخت. اما آهسته آهسته این تب و تاب خوابید و کم کم داریم صدای مخالفان را میشنویم.
تا حالا هیچکس از مسئولان مسئولان شورای فعلی و شوراهای اسبق پرسیده که ملاک شما برای ابقای آقای کاویانی یا آوردن آقای شفعتی یا ابقای ایشان چیست؟
اگر مسئولان شورا آمدید اینجا و خواندید حداقل در این یک مورد جواب بدهید که اصلا شما از آقایان شهردار برنامه گرفتید؟ یا همینطوری که چه آدم خوبی و خدارحمت کند رفتگانش را و هزار تعارف کوچه بازاری دیگر؟
برای مثال عرض میکنم.در شورای قبلی همه اعضای برگزیده شورا بدون استثنا در تبلیغات انتخابی خود از کنار گذاشتن آقای کاویانی سخن به میان آورده بودند اما بعد از انتخاب شدن... سرکنگبین صفرا فزود!!!
اما واقعا مشکل شهر و شهرداری ما در چیست؟
سال گذشته شهردار سنندج،شهردار نمونه کشور شدند.در حاشیه یک کنفرانس بین المللی مدیریت که بنده هم در آنجا حضور داشتم از ایشان درباره مدیریت شهری و کارهای ایشان پرسیدم و بزرگترین مشکل شهرداری شهرمان را یافتم.... نداشتن سند توسعه
آقایان مسئول بیایید برای یکبار هم که شده هزینه کنید و سندی ده ساله برای شهر ترسیم کنید. نه اینکه هر مسئولی که صبح از خواب ناز بلند شد و برسرکار رفت،وقتی بلدوزر شهرداری را بیکار دید برای تخریب بخشی از فضای شهر به او ماموریت بدهد.
بیایید برای یکبار هم که شده از کارشناسان دعوت به همکاری کنید و کارگروه های تخصصی در شهرداری داشته باشیم.شما باید به نسلهای آینده پاسخگو باشید.
فراموش نکنید که "ما زمین را از پدرانمان ارث نبردیم،ما آن را از نسلهای بعد قرض گرفتیم". از شدت عصبانیت میخواهم بگویم:"طوری نکنید،طوری بشود،مردم فکر کنند طوری شده."
لطفا برای یک روز هم که شده،صبح قبل از رفتن برسرکار آبی به صورت بزنید و گرتی از تاریکخانه ذهنتان بردارید.
ادامه دارد...
برنامه های که شما به ان اشاره کردید در توان یک مدیر می باشد در صورتی که ****** * **** با الفبای مدیریت بیگانه هستند وانسانهای **** ********* ** ******** می باشند.از این افراد هیچ توقعی نباید داشت