تکرار تاریخ
به مناسبت نیمه شعبان و تولد تاریخ سازان عاشورا این پست رو که از سال قبل هست دوباره به اول صفحه منتقل کردم برای چندروز.امیدوارم مفید و خوب باشه.
در ابتدای نوشتارم میخواهم سراغ آموزگار قدرتمند زمان بروم... تاریـــــخ
علی ابن ابیطالب به فرزندانش سفارش بر خواندن تاریخ کرد و عبرت آموزی از آن
در کتاب دینی ما (قرآن) نیز ،فراوان بر عبرت آموزی از تاریخ تاکید شده.حال سخن اینجاست که چرا؟
فلسفه و بسیاری از فلاسفه و عالمان ادیان الهی بر اصلی به نام "تکرار تاریخ" تاکید کردند.
این اصل بازگو میکند که تاریخ و درس های آن همواره برای ملت ها تکرار شده اند و خواهد شد. بگذارید مثالی در این باب بیاورم.
عاشورا.عاشورا با این اسم فقط یکبار در تاریخ آمد و واقع شد اما همه ما میدانیم که عاشوراهای بسیاری (از لحاظ ساختار و مفهوم عبرت آمیز) در طول تاریخ(حداقل پس از عاشورای اصلی) اتفاق افتاده اند. بسیار جدالها و نبردهای خونین بین حق و باطل رفته. بسیار شمرها و حسین ها و زینب ها و حر ها تکرار شده اند (شاید به آن شدت و اصالت نه،ولی باید پذیرفت که واقع شده).
حال پرسش از خودمان دارم. اگر روزی به سعد ملک ری پیشنهاد شد و رفت و جنگید و خونها ریخت. در عاشورای زندگی خودمان،چند بار بخاطر ناچیزترین بها به جنگ حقانیت رفتیم؟ اگر خودما بر جایگاه سعد بودیم چه انتخابی میکردیم؟ اگر آخرتی باشد و حساب و کتابی، به نظر شما جایگاه کداممان بدتر است؟ ما یا سعد؟
خداوند همه ما بندگانش را به صراط خودش هدایت کند. پاک باشید و عاشورایی.